جدول جو
جدول جو

معنی عبدالله بن احمد - جستجوی لغت در جدول جو

عبدالله بن احمد
(عَ دُلْ لاه)
ابن احمد بن امیر اسحاق بن المقتدر العباسی، مکنی به جعفر و ملقب به القائم بامرالله. رجوع به قائم بن القادر و نیز به الاعلام زرکلی شود
ابن احمد مالقی ملقب به ضیاءالدین و معروف به ابن البیطار. رجوع به ابن بیطار و نیز به الاعلام زرکلی و روضات الجنات ص 451 شود
ابن احمد بن محمد بن قدامه المقدسی ثم الدمشقی الحنبلی، مکنی به ابومحمد و ملقب به موفق الدین و معروف به ابن قدامه. رجوع به ابن قدامه موفق الدین و نیز به الاعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ دُلْ لاه)
ابن محمد بن قائم بن المقتدر، مکنی به ابوالقاسم و ملقب به المقتدی بامرالله. رجوع به ابوالقاسم عبدالله مقتدی و مقتدی و نیز به الاعلام زرکلی شود
ابن محمد معتز بالله ابن المتوکل بن المعتصم بن الرشید معروف به ابن المعتز. رجوع به ابن معتز ابوالعباس عبدالله و نیز الاعلام زرکلی شود
ابن محمد بن یوسف بن نصرالازدی، مکنی به ابوالولید و معروف به ابن فرضی. رجوع به ابن فرضی ابوالولید و نیز الاعلام زرکلی شود
ابن محمد بن علی بن ابوطالب، مکنی به ابوهاشم. رجوع به ابوهاشم عبدالله بن محمد و نیز به الاعلام زرکلی و خاندان نوبختی شود
ابن محمد حجازی بن عبدالقادر بن محمد مشهور به ابن قضیب البان. رجوع به ابن قضیب البان و نیز الاعلام زرکلی شود
ابن محمد بن سید، مکنی به ابومحمد و معروف به بطلیوس. رجوع به ابن سید ابومحمد عبدالله و به الاعلام زرکلی شود
ابن محمد بن هبه الله ملقب به شرف الدین و معروف به ابن ابی عصرون. رجوع به ابن ابی عصرون و الاعلام زرکلی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
عبدالله بن احمد بن لکشن. پیشکار و دستور امیریوسف، برادر محمود بن سبکتکین، معروف به بوسهل دبیر و فرخی راست در مدح ابوسهل:
خواجه عبدالله بن احمدبن لکشن کاوست
میر یوسف را همچون دل و دستور و ندیم.
###
خواجه بوسهل دادپرور دین
کدخدای برادر سلطان
آن بزرگ آمده ز خانه خویش
وز بزرگی بدو دهند نشان
دیده پیوسته در سرای پدر
زائران را و شاعران بر خوان.
کدخدای عضدالدوله سالار سپاه
خواجۀ سید بی همتا بوسهل دبیر.
شمسۀ مجلس خسرو عضدالدوله
خواجه عبدالله بن احمد بن لکشن.
رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص 254 شود و در آنجا ظاهراً به غلط بوسهل کنکش آمده است
لغت نامه دهخدا
ابن عبدالله بن احمد. فقیه ثابتی منسوبست بجد خود که ثابت نام داشت
لغت نامه دهخدا